چگونه باقیماندهی زندگیتان را به بهترین بخش زندگیتان تبدیل کنید؟
اخبار روز
به نقل از سایت مدیر سبز مهارتهای اندیشیدن در قرن بیستویکم
مجموعهای از مهارتهای اندیشیدن وجود دارد که باید بر آنها تسلط یابید تا در این دنیای سرشار از تغییر و دگرگونی به موفقیت برسید. این مهارتها در حقیقت هفت مهارت ویژه را شامل میشوند.
سایت استاد سلام مرجع تدریس خصوصی و معلم خصوصی
1. بارها و بارها ارزیابی کردن: این اقدام در حقیقت هنگامی انجام میشود که زمانی را برای بررسی کردن دوبارهی همهی جزئیات مربوط به زندگیتان در نظر بگیرید، به ویژه در آن زمان که زندگیتان بسیار تغییر کرده است. وقتی تنش، فشار، ناکامی، شکست خوردگی، ناامیدی یا هر گونه دشواری دیگر را در زندگیتان احساس میکنید، پی میبرید زمان آن فرا رسیده است تا دوباره زندگیتان را ارزیابی کنید.
وقتی در زندگی شغلی و یا شخصی خودتان به شدت زودرنج، عصبی و یا اندوهگین هستید، باید بدانید زمان آن فرارسیده است تا عقب بایستید و وضعیتتان را بر مبنای موقعیتهای امروزی، بررسی و ارزیابی کنید.
جک ولش زمانی میگفت مهمترین اصل در مدیریت در حقیقت اصل واقعیتگرایی است. او اصل واقعیتگرایی را اینگونه توصیف میکرد: به جای آن که دنیا را همانگونه ببینید که آرزو دارید، واقعیت را ببینید و با دنیای واقعی روبهرو شوید. جک ولش به این دلیل شهرت داشت که هنگام حضور یافتن در جلسهای ویژه برای برطرف کردن مشکلات، بیدرنگ چنین سئوالی را مطرح میکرد: واقعیت چیست؟
انسانهای توانمند به شیوهای جدید با واقعیت روبهرو میشوند. آنها به جای اهمیت دادن به این موضوع که حق با کیست، به این موضوع اهمیت میدهند که واقعیت چیست. انسانهای توانمند به شیوهای قاطعانه میکوشند واقعیت موجود در دل هر رویدادی را کشف کنند و با واقعیت مشکلاتشان روبهرو شوند. این افراد هرگز از واقعیتها فرار نمیکنند یا در این امید واهی به انتظار نمینشینند که واقعیتها به خودیخود ناپدید شوند و اهمیتشان را از دست بدهند. آنها همواره موقعیتشان را بر مبنای واقعیتهای موجود ارزیابی میکنند.
2. باز اندیشی کردن: چگونگی شیوه اندیشیدن شما به کلی بر مبنای میزان اطلاعاتی تعیین میشود که آنها را در اختیار دارید و با آنها کار میکنید. در فرایند بازاندیشی، همهی تلاشتان را به کار میبرید تا حقایق را به دست آورید. هارولدگنین از موسسهی تلفن و تلگراف همواره به این نکته اشاره میکرد.
یکی از راههای آرامش و شفافسازی ذهنتان این است که سئوالهایی را مطرح کنید. به چند نمونه از این سئوالها توجه کنید: این رویدادها چگونه اتفاق افتاد؟ چه افرادی در این ماجرا سهیم هستند؟ برای بهبود بخشیدن به این وضعیت یا کاهش دادن هزینههای ناشی از آن چه اقدامی را میتوان بیدرنگ انجام داد؟
شیوهای دیگر برای بازاندیشی بهتر این است که همهی جزئیانت مربوط به موقعیتتان را روی کاغذ بنویسید. به نظر میرسد که رویدادی جالب بین ذهن و دست شما اتفاق میافتد. هر چه جزئیات بیشتری را بنویسید، از تاثیرگذاری، آگاهی و آرامش بیشتر بهرهمند میشوید. به این ترتیب روند فعالیتهای مناسب در صفحهی مقابل شما پدید خواهد شد.
3. دوباره سازماندهی کردن: هدف از سازماندهی کردن هر گونه موقعیت شغلی یا شخصی این است که بهترین بازده ممکن را تضمین کنیم. در حالی که روزگار، انسانها و موقیعتها به ویژه در این دنیای پرشتاب همواره تغییر میکنند. شما باید شیوههای زندگی کردن کار کردن و تجارت کردن خودتان را با دقت و به طور منظم بررسی کنید. همواره آماده باشید تا مراحل کار ، روشها و فعالیتهای خودتان را بارها و بارها سازماندهی کنید تا به این وسیله بتوانید میزان کارایی و بهرهوری خودتان را در زندگی شغلی و یا شخصی افزایش دهید.
4. دوباره پی ریزی کنید: در این دنیا هرگز زمان و یا سرمایهای بیپایان را در اختیار ندارید تا به همهی خواستههای ارزشمندتان برسید یا همهی کارهای سازنده و دلخواهتان را به ثمر برسانید، پس باید همواره صرفهجویی کنید. پی ریزی کردن دوباره به این معنی است که زمان، سرمایه و منابعتان را، بیش از این برای فعالیتهای مربوط به بخشهای کم ارزشتر صرف نکنید و این زمان، سرمایه و منابع را بر انجام دادن فعالیتهایی با ارزش بیشتر متمرکز کنید.
در کسبو کارتان برای دوباره پی ریزی کردن میتوانید بهترین استعدادها و منابعتان را در زمینهی به ثمر رساندن بزرگترین فرصتهای موجود به کار ببرید. برای دوباره پی ریزی کردن زندگی شخصیتان میتوانید بیشتر وقتتان را برای انجام دادن فعالیتهایی صرف کنید که بیشتر شادی و رضایتخاطر واقعی را برای شما به ارمغان میآورند. شاید برای دستیابی به چنین هدفی باید تصمیم بگیرید فقط بر انجام دادن 20 در صد از فعالیتهای شغلی خودتان متمرکز شوید که بیشترین میزان درآمدتان را برای شما به ارمغان میآورند. به این ترتیب میتوانید زمان بیشتر را در کنار اعضای خانوادهی خودتان باشید یا به فعالیتهای شخصیتان بپردازید.
5. دوباره طراحی کردن: این ابزار رایج در زمینهی مدیریت در حقیقت برای ساده سازی به کار میرود. همواره باید شیوههایی را برای کاهش دادن تعداد مراحل مربوط به انجام دادن هر کار یا پیچیدگیهای موجود در هر زمینه جستوجو کرد. برای کاهش دادن پیچیدگیها میتوانید به این شیوه عمل کنید: انجام دادن وظایف و فعالیتهای کم ارزشتر را به افرادی واگذار کنید که درآمدشان از شما کمتر است یا میتوانند این کارها را بهتر و ارزانتر از شما انجام دهند.
شما میتوانید زندگیتان را دوباره طراحی کنید. برای دستیابی به چنین هدفی کافی است انجام دادن همهی کارهای کم اهمیت مربوط به زندگی شغلی و یا شخصیتان را به افراد یا سازمانهایی بسپارید که در زمینهی انجام دادن آن کارها مهارت دارند.
6. دوباره شروع کردن: این مهارت در حقیقت شگفتانگیزترین و دگرگون کنندهترین مهارتی است که در زمینهی اندیشیدن خواهید آموخت. دوباره شروع کردن مستلزم این است که گذشتهی خودتان را به کلی کنار بگذاریدو تصور کنید اگر قرار بود همین امروز در هر زمینهای از صفر شروع کنید، چه کاری را قصد داشتید یا میتوانستید انجام دهید.
اگر کسب و کارتان یک شبه از بین میرفت و شما مجبور بودید کارتان را از صفر شروع کنید، چه اقدامی را بیدرنگ شروع میکردید و چه اقدامی را هرگز تکرار نمیکردید؟
اندیشهی از صفر شروع کردن را در هر زمینه از زندگیتان تمرین کنید. همواره از خودتان بپرسید: آیا کاری وجود دارد که در حال حاضر به انجام دادن آن مشغول هستم اما با توجه به آنچه هم اکنون میدانم، اگر قرار بود زندگی شغلی ام را از صفر شروع کنم، هرگز این کار را دوباره شروع نمیکردم؟ مطرح کردن این سئوال در حقیقت یکی از ابزارهای موثر در زمینهی بازآفرینی محسوب میشود.
7. دوباره مسلط شدن: وقتی در زندگیتان با تغییر و تحولی مهم روبه رو میشوید، شاید اغلب احساس کنید همچون قایقی کوچک هستید که در طوفان گرفتار شده است. گاهی احساس میکنید که از نظر جسمانی و عاطفی هیچگونه تعادلی ندارید. در میان آشفتگیها و نا بهسامانیها گاهی به واکنش نامتعادل جنگیدن و عقب نشینی کردن پیاپی دچار می شوید. در این وضعیت به طور نسنجیده و پیاپی تصمیم میگیرید مبارزه یا عقب نشینی کنید. در این گونه از موقعیتها احساس میکنید که گویا در مسیر پر پیچ و خم عاطفی قرار دارید. در این زمان بیش از زمانهای دیگر باید بکوشید دوباره برخودتان، احساسات و عملکردتان مسلط شوید.