کودکان ما را بازی می دهند!!!!!
از زمانی که ما توانایی تکلم پیدا کردیم سعی کردیم با استفاده بهترین موقعیتها را برای خود ایجاد کنیم.
از فروشندهایی که برای فروش اجناس خود نقش فروشنده خوب را بازی میکند تا خریداری که برای خرید آن جنس نقش فردی باهوش را بازی می کند تا بتواند تخفیف بگیرد.
این نقش بازی کردن ها و چرب زبانی ها از کجا نشأت می گیرد ، اینکه ما وضعیت ها را به نفع خودمان تغییر می دهیم. با نگاهی دقیق تر متوجه می شویم که این بازی کردنها از کودکی ما میآید شروع این بازیها از 1.5 سال می باشد و بین 2 تا 8 سال اوج بازی کردن با استفاده از تقلید کردن تا تست کردن نقاط ضعف والدین میباشد، این را هم باید در نظر گرفت که کودکان بهترین بازیگر هستند.
مثلا کودکی را در نظر بگیرید به مهمانی میرود در هنگام غذا خوردن کودک صاحبخانه از غذا بهانه میگیرد و غذا نمیخورد و قهر میکند و به اتاقش میرود، خانواده به ویژه مادر قربانصدقه او می روند تا او غذا بخورد. کودک وقتی این صحنه را میبیند تو نیز خوشش می آید و برای او جالب میشود این حرکت زمانی که به خانه باز میگردد در هنگام غذا خوردن او نیز همان بهانه را میگیرد ولی این بار مادر این کودک پس از چند بار تذکر به کودک، دست به اقدامی عجیب میزند و خودش غذای کودک را میخورد.
دو عکس العمل متفاوت در برابر بازی کودکان، کودک دومی از کودک صاحبخانه این عمل را تقلید کرد ولی نتیجه نگرفت اما کودک صاحبخانه این عمل را از چه کسی تقلید کرده بود؟ ایا او هم از کودکی دیگر یا به طور غریزی؟
نه، او از والدین خودش تقلید میکرد.
زمانی که پدر بعد از اتمام کار به خانه می امد و مادر می گوید غذا حاضر است ، ولی پدر از خوردن غذا امتناع می کند و میگوید بیرون یه چیزی خوردم!!
مادر همان کاری را که با فرزند خود کرده را با او نیز میکند و اصرار میکند غذا بخورد و کودک تمام این ها را میبیند تا بتواند توجه بیشتری را سمت خودش جلب کند که این باعث لوس شدن یا محروم شدن بچه بشود و در برخی موارد والدین او را نادیده بگیرند. در مواردی همان کودک بهانه جو واقعا مشکل جسمانی دارد مثلا دل درد یا هر چیز دیگری ولی والدین به او توجه نمیکنند و احساس میکنند او دارد دروغ میگوید و با او به تندی برخورد میکنند، که این باعث تحقیر و آسیب روحی میشود.
اگر والدین نتوانند در همان دوران کودکی این بازی ها را کنترل کنند و با بازی او بازی کنند، در بزرگسالی نیز او این بازیها و در نهایت این حقهبازی ها در او ادامه پیدا می کند اطرافیان مجبور می شوند بازی ها را با او ادامه بدهند زیرا کودک درون او که سلاحش برای جلب توجه می باشد با او باقی مانده است.
استاد سلام مرجع تدریس خصوصی