میرسینا شیرینور

میرسینا شیرینور

انتخاب استاد
3 دیدگاه
  • 3 دیدگاه
  • 1 سال
    همراه استاد سلام
  • 5
    دانش آموز

تئوری موسیقی
سه تار
تار

  • 1 سال
    همراه استاد سلام
هزینه تدریس:
حضوری300 تا 350 هزارتومان
-
آنلاین300 تا 350 هزارتومان
مقطع‌های آموزشی که استاد تدریس می‌کند:

همه مقاطع سنی

انتخاب استاد
درباره استاد

در سن سیزده سالگی موسیقی به سراغم آمد، با شنیدن صدای تار مجذوبش شدم. پس از گذراندن دوره‌ی مقدماتی در مدرسه‌ی هنر و ادبیات صدا و سیما وارد کلاس استاد ارشد طهماسبی شدم و سه سال در نزد ایشان به یادگیری بخشی از رپرتوار موسیقی دستگاهی پرداختم و بعد از آن، ردیف موسیقی دستگاهی.

ادامه‌ی فعالیت موسیقایی‌ام:

- کارشناسی نوازندگی ساز ایرانی از دانشگاه علمی کاربردی

- کارشناسی ارشد آهنگسازی از دانشگاه تهران

- برگزیده‌ی مرحله‌ی اول جشنواره موسیقی جوان 1398

- مشغول به تدریس سازهای تار و سه‌تار از سال 1395

- سرپرست سابق آنسامبل سازهای ایرانی اینترارکستر تهران به رهبری نادر مشایخی

- مسئول هماهنگی نشست‌های موسیقی فرهنگسرای ارسباران در سال 1399

سابقه‌ی اجراهای متعدد در:

تالار رودکی، فرهنگسرای ارسباران، فرهنگسرای بهمن، فرهنگسرای اندیشه، دانشگاه تهران، دانشگاه هنر و...

شیوه‌ی آموزش:

زمانی که در مبحث آموزش موسیقی، در مورد «شیوه‌ی آموزش» صحبت می‌کنیم، معمولا منظورمان این است که مثلا فلان معلم یا استاد از روی کتاب یا متُد نوشته شده‌ی خاصی (به اصطلاح عامه: شیوه‌ی نُتی) تدریس می‌کند، یا اینکه نه، به صورت مستقیم، کار خاصی را، یا حرکت مشخصی را روی ساز انجام می‌دهد و هنرجو هم با نگاه‌کردن و گوش‌کردن به ساز معلمش تلاش می‌کند تا آن حرکت را تقلید کند (به اصطلاح شیوه‌ی گوشی). به نظر من، تا اینجا، هر دو شیوه دارای ویژگی‌های خاص خود هستند و به نوبه‌ی خود می‌توانند برای هنرجو سودمند باشند، و او را در جهت رشد توانایی‌های فنی (سازی و تکنیکی)، دانش موسیقایی و درک موسیقی پیش ببرند. از نظر من یک معلم موسیقی باید، باید این توانایی را داشته باشد که بنا به نیاز هنرآموز، میان این دو شیوه تعادلی بر قرار کند تا مکمل یکدیگر باشند. جایی که تشخیص بدهد که فلان مشکل هنرجو، نه با نگاه‌کردن به کاغذ نُت، بلکه با نگاه کردن به دست استاد، یا گوش‌کردن به صدای ساز استاد برطرف می‌شود، باید بدون تعصب و پافشاری به شیوه‌ی نُتی‌اش، به هنرجو کمک کند که حرکت مورد نظر را از روی دست استاد تقلید کند. به این شکل را از زاویه‌ی عملی‌تری با مسئله روبرو می‌کند.

یا از سوی دیگر، وقتی شاگرد نیاز دارد که از مسئله‌ای که برایش پیچیده و دشوار است کمی فاصله بگیرد، و بجای درگیر شدن با ساز (که قطعن برای کسی که تازه شروع کرده می‌تواند گاهی بسیار گیج کننده بشود) به جنبه‌ی تصویری صداها نگاه کند (یعنی همان ُنت) توانایی استاد از بهره گرفتن از کتاب و نُت می‌تواند سودمند باشد.

ولی........

همه‌ی اینها فقط بخشی از مقوله‌ی «شیوه‌ی تدریس» را تشکیل می‌دهد. هر کسی که با تا به حال در عمرش کار آموزش را حتی به شکلی سطحی انجام داده باشد، قطعا متوجه شده است که هر شاگرد یا هنرجویی یک مورد خاص و منحصر به فرد است. البته هر معلمی برای خودش شیوه‌ای از پیش ساخته شده‌ دارد که قدم‌های اولیه‌ی شاگرد را همراهی کند؛ که (به تمثیل) ابتدا سرپا بایستد، بعد تعادلش را حفظ کند، بعد یک قدم بردارد، تعادلش را از دست ندهد، بعد قدم دوم و بعد سوم؛ ولی حتی با این شیوه‌های از پیش طراحی شده هم، ما معلم‌ها تقریبن همیشه مجبور می‌شویم شیوه‌یمان را کمی یا (زیاد) تغییر دهیم؛ در واقع سعی کنیم که شیوه‌یمان را با هنرجو وفق بدهیم؛ یعنی همانطور که از شاگرد می‌خواهیم که خودش را در جهت شیوه‌ی تدریسمان هماهنگ کند. مسلما بدون داشتن این شیوه‌های از پیش ساخته شده هیچ کاری از پیش نمی‌رود ولی شیوه‌هایی که جایی برای انعطاف باقی نمی‌گذارند قطعا به همان اندازه هم معلم را خسته و سردرگم می‌کنند، هم هنرجو زده می‌کند، و بدتر از همه، خاطره‌ی ناخوشایندی از یادگیری موسیقی برای شاگردی که احتمالا اولین تلاشش هم هست، به جا می‌گذارند. اگر منِ نوعی، به عنوان معلم، توانایی این را داشته باشم که هنرجو را با تیزبینی نظارت کنم، تلاش‌هایش را، شکلِ تلاش‌کردنش را، شکلِ فهمیدنش را و شکل نفهمیدنش را به دقت مشاهده کنم، سعی کنم او مثل او بفهمم، سعی کنم مثل او «متوجه نوشم»، حتی سعی کنم شیوه‌ و شکل گیج‌شدن و سردرگم‌شدن به روش او را تقلید کنم (عمیق تر از فقط «خود را جای او گذاشتن»)، در این صورت تجربه‌ای که در سالها نوازندگی و هزاران هزار ساعت تمرین در ذهن دارم راحت‌تر خواهم توانست برای مشکلی که از هنرجو به خودم منتقل کرده و درونی کرده‌ام راه حل مناسبی بیابم؛ شاید به روش بهتری توضیح بدهم، شاید برای شاگردم تمرینی طراحی کنم، همانطور که برای خودم هنگام هنرجویی تمرین‌هایی بر اساس نیاز خودم می‌ساختم؛ شاید حتی به این نتیجه برسم که چیزی که هنرجو در مورد فلان مشکل‌اش واقعن نیاز دارد، به سادگی، فقط و فقط زمان است. همانطور که گاهی باید حداکثر تلاش را برای یادگیری هنرجو بکنیم، گاهی نیز باید او را راحت بگذاریم و اجازه بدهیم تا با خلاقیت شخصی خودش مسئله را حل کند؛ گاهی توضیح زیاد نتیجه‌ی عکس می‌دهد، حتی گاهی می‌تواند منجر به سقوط اعتماد به نفس شاگرد بشود؛ بنابراین چیز مهمی که از استادان خودم در باره ی تدریس آموخته‌ام این است که، به همان اندازه که تلاش می‌کنی باید به همان اندازه هم تلاش نکنی؛ بعضی وقتها “LESS IS MORE”.

در این باره بیشتر خواهم نوشت ....

نظرات
ثبت نظر جدید
  • علی کیانی
    علی کیانی آقای شیرین‌ور کار درست و با دید باز در تدریس برخورد میکنن؛ عالی
    1403/06/08 23:53
    • میرسینا شیرینور
      میرسینا شیرینور خیلی مخلصیم آقای کیانی🖐🖐🖐
      1403/09/14 01:13
  • سروش اسماعیلی
    سروش اسماعیلی آقای شیرینور عزیز فوق العاده هستند،هم در مبحث دانش و آموزش نوازندگی،و هم در حیطه ی اخلاق و معرفت،پایدار و مانا باشید
    1403/05/01 15:15
    • میرسینا شیرینور
      میرسینا شیرینور سروش جان عزیزم خیلی خیلی لطف داری🙏
      1403/05/01 18:07
  • فاطمه میرزایی
    فاطمه میرزایی استاد بسیار دلسوز و از دانش موسیقیایی زیادی بهره‌مند هستن. خیلی چیزها ازشون یادگرفتم. واقعا عالی👌
    1403/04/28 21:40
    • میرسینا شیرینور
      میرسینا شیرینور سپاسگزارم از لطف و محبتتون 🙏
      1403/04/31 01:46