محمد فایق مجیدی

30 سال تجربه من محمد فایق مجیدی هستم
مولف کتاب به آموزش بدبین نیستم

و در دوره متوسطه اول ودوم تدریس کرده ام نزدیک به 20 سال کارشناس آموزش بودم . کارم یادگیری ، مطالعه ، سخنرانی و یاددهی بود.
به واسطه کار مدیریتی حوزه مطالعاتم مدیریت آموزش یاددهی یادگیری بوده است دوسال هم زمان تدریس می کردم ویک شیفت کتابخانه عمومی شهرم را اداره می کردم با کتاب خیلی دوستم
کارشناس مسوول اموزش متوسطه دوره اول استان کردستان

تجربه دوسال معاونت مدرسه ایرانی در قطر و زندگی در قطر را داشتم رتبه دوم مقاله نویسی را در کشور دارم گاهی برای مجلات و هفته نامه های کشور قلمی می زنم

به نام خدا
نام:ارتیکا عذیری. نام دبیر:آقای مجیدی
موضوع انشا: در طول این سه ماه من شروع کردم به کتابخوانی و تا کنون از کتاب هایی که خوانده ام آموختم: من در کتاب صلاح الدین ایوبی آموختم که مستقل باشم آدم راستگویی باشم و در برابر ظالمان سکوت نکنیم. در کتاب هزار و یک شب مجموعه داستان زیادی در آن وجود دارد و من آموختم حیله گر نباشیم با بدان هم پیمان نشویم بر علیه خدا نباشیم زود قضاوت نکنیم به حرف پدر و ماد خود گوش دهیم طمعکار نباشیم به هم دیگر تهمت نزنیم به عالمان گوش دهیم و در کتاب تولستوی و مبل بنفش آموختم که کتاب بخوانیم کتاب به ما زندگی می دهد در کتاب مارکوپولو آموختم که برای زندگی خود تلاش کنیم و از شکست ناامید نشویم و دوباره شروع کنیم و شکست ها را به فرصت تبدیل کنیم.در کتاب مثنوی و معنوی توجه: کتاب مثنوی و معنوی چندین داستان وجود دارد. آموختم که هرگز با حیوانات دوست نشویم و گرنه به ما زیان می رسانند و از انه دوری کنیم (دوستی خاله خرسه.) در داستان بعدی من یاد گرفتم که (درخت بی مرگ)دانش است در داستان بعدی آموختم که ساده نباشیم وگرنه ما هر چیزی داریم را از دست می دهیم در داستان بعدی آموختم که هرگز از سر عصبانیت کاری را انجام ندهیم(طوطی و بقال) در داستان بعد آموختم که حیوانات را در جایی زندانی یا نگهداری نکنیم(طوطی و بازرگان)در داستان آخر آموختم که ما چرا باید به این دنیا بیاییم و از دنیا برویم. (توجه این داستان آخر توصیح داده می شود.) روزی حضرت موسی از خدا می پرسد حکمت این کار چیست که موجودات را می آفرینی و باز همه را خراب می کنی. خداوند می فرماید ای موسی من می دانم که این سوال تو از روی نادانی و انکار نیست و گرنه تو را ادب می کردن بخاطر این پرسش تو را گوش مالی می دادم تو پیامبر هستی و جواب این سوال را می دانی.خداوند به موسی گفت:برو بذر گندم کاشت کن و صبر کن تا خوشه بزند.موسی بذر هارا کاشت و گندم هایش رسید و خوشه شد.داسی برداشت و مشغول درو کردن شد.ندای از جانب خداوند رسید که ای موسی! تو که کاشتی و پرورش دادی پس چرا خوشه ها را می بری.موسی جواب داد:پروردگارا! در این خوشه ها گندم مفید و سودمند پنهان است و درست نیست که دانه های گندم در میان کاه بماند.خداوند هم گفت:همانطور که باید گندم ها را از کاه جدا کرد باید نیکان را از بدان جدا کرد.خلایق جهان را برای آن می افرینیم که گنج حکمت های نهان الهی آشکار شود.این داستان بهترین و پند آموز ترین داستان ها است.

همکار افتخاری مجله شوق تغییر هستم گاهی برای مجلات رشد می نویسم گاهی برای سایر هفته نامه های محلی

از ادبیات لذت می برم به کار آفرینی عشق می ورزم مدیریت را دوست دارم
کتاب دوست دیرین من است
خوشحالم اکنون علاوه بر تدریس در دو مدرسه تولید محتوا میکنم امیدوارم
هر روز محتوایی با کیفیت تر تولید کنم


به نام خدا
۱۴۰۲/۹/۱۵
یک سال از عمرم گذشت.
بنویسیم در این سال چقدر رشد کردم؟
چه چیز هایی اموختم؟
دل چند نفر را خوش کردم؟
چه ضعف هایی داشتم؟
وبرنامه سال جدیدم چیست؟
قلم برمیدارم ومینویسم من در سال ۲۰۲۳
اموختم که هم در شاد فعالیت کنم هم در مدرسه راه و مقررات یاداشت کلاسی را اموختم و سود های اورا فهمیدم.املا به روش استیم اموختم.
فهمیدم در مدرسه هر درس ادبیات را که بخوانیم باید برای اقای مجیدی پیام صوتیش را بفرستم.
فهمیدم باید توی شاد نظرسنجی بزارم. فهمیدم ادبیات مانند زندگی است وخیلی چیزهای دیگه...
من در این سال انقدر رشد کردم که پارسال انقدر توانای و فهم ودانش نداشتم.من پارسال در مدرسه دیگری بودم که چیزهای خوبی را هم در ان اموختم.ولی امسال چیزهای متفاوت و فایده دارا اموختم چیزهای اموختیم که هیچ معلمی خودش را در زحمت نمی اندازد که برای ما انها را توضیح بدهد.بعضی از معلم ها وظیفه خوشان میدانن که این ها را به بچه ها بگن. و برای خوشان میگن این ضرورت دارد. وخودشان را در زحمت میندازن که بهترین چیزهارا به ما بگویند تا درک کنیم و بیاموزیم.من در این سال دل خانواده ام را شاد کردم بخاطر اینکه اگر پارسال خوب بودم امسال بهتر از پارسال شدم گرچه امسال هم ضعف های داشتم. ولی با تلاش وکوشش فراوان جبران میکنم و به بهترین سطح میرسم.دل معلمم را شاد کردم که شاید معلمم امتحان گرفته من ۱۵ بردم ولی دوباره امتحان گرفته من شاید ۱۹ برده باشم یا ۱۸ این نشانه این است که معلمم از دست من راضی است و دل اورا هم شاد کردم. و معلم انتظار نمره های خوب تری از من دارد.وخودم هم از خودم انتظار دارم.
ضعف های کوچک وبزرگی داشتم ضعف های مثل درسی را که معلم توضیح داده است خوب متوجه نشدم و برطرفش میکنم ضعف های بزرگ مثل از کتابی یادرسی ضعف داشتن.مثلا از یه کتابی خوب نیستی. زیاد از این کتاب خوشت نمیاد وخوب درکش نمیکنی باید به خودت انگیزه بدی بگی من میتوانم من فوق العاده هستم اگر در روز برای این درس ۱۰ دقیقه وقت گذاشتم از این به بعد ۱ ساعت یا ۲ ساعت درس میخوانم ولی استراحت های کوتاه کوتاه هم به خودم میدم ونا امید نمیشم. همه ی افراد معمولا برای اینده یا یک سال بعد هدف ها وبرنامه های دارند برنامه من این است برای سال اینده از امسال بهتر وعالی تر باشم.تمام ضعف هایم را برطرف کنم وتلاش میکنم.میخواهم برای سال اینده قبل از اینکه مدرسه باز بشه. از قبل خودم را اماده کرده باشم. واسترس و وغمگین نباشم.با تمام درس ها اشنا باشم واز قبل تمرین های کرده باشم.
امیدوارم همیشه خوشحال باشم و موفق. برای دیگران هم همین ارزو را میکنم امیدوارم همه ی معلم هایم ودوستام هم خوشحال وشاداب موفق باشن. امیدوارم خانواده ام از دستم راضی باشند.
ودوستام هم خانواده هایشان از دستشان راضی باشد...
اقای مجیدی من تمام فعالیت های که گفته بودید انجام بدید انجام دادم.
ممنون
وگاهی می نویسم پس گاهی هستم